سارینا و مهد جدید
از 15 شهریور خانومی پبت نام کردیم مهد همیشه بهار البته به همین اسونی هم نبود تمام مهدای دور و برمونو گشتیم تا بالاخره عشق مامان از اینجا خوشش اومد
نا گفته نمونه که دو هفته ای طول کشید تا عروسکم عادت کردی و مامان توی دفتر مهد میموند تا خانومی هر وقت دلش تنگ میشد بیاد یه بوس بده و دوباره بره
اینم عروسکم با دوست صمیمیش باران
اینجا شب اول مهره
اینجا هم جشن اوله مهرشونه البته خانومی ناراحته چون مامان امروز دیگه توی دفتره نمیمونه
اینم بعد از مهده که گلم از خستگی بیهوش شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی