ساریناسارینا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

سارینا فرشته کوچولوی مامان

اول مهر امسال فرق میکنه با هر سال

1391/7/3 1:58
نویسنده : الهام
2,026 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق بهاریه مامان

اول مهر امسال دخترک ما به طور رسمی مهد رفتنش شروع شد و خدا رو شکر هم مهدشو خیلی دوست داره هم مربیاشو

خدایا جقد این روزا ولحظه هارو دوست دارم

چقد برام شیرین و لذت بخشه وقتی با هم رفتیم و یه لیست بلند بالا برات خرید کردم و خودتم با ذوق تمام رنگاشو انتخاب میکردی

چقد برام شیرینه وقتی برا تغذیه ی مهدت به بابا لیست میدم و اونارو با چه ذوقی توی کیفت میذارم

چقد برام لذت بخشه وقتی تا صبح ١٠ با از خواب میپرم تا صبح خواب نمونیم

چقد این حس نگرانی رو دوست دارم وقتی ازم جدا میشی عزیزم

چقد برام  شیرینه وقتی میبینم اینقد بزرگ شدی که وارد اجتماع شدی دلبرم

چقد ساعت ٥/١١ و دوست دارم وقتی کارامو میکنم تا بیام دنبالت

چقد دلتنگت میشم و چقد دلم میگیره وقتی صدای تو توی خونه نیست بلبل من

چقد برام لذت بخشه که نهارو زود آماده کنم تا وقتی میرسیم خونه بهم بگی مامان چه بوی خوششمزه ای میاد

چقد دوست دارم وقتی رو که هنوز وارد حیاط مهدتون نشدی شروع میکنی برام تعریف کردن

چقد اون لحظه ای رو دوست دارم که توی راه یه دفعه وا میستی و بادت میوفته که بازم یادم رفت اسم دوستامو بپرسم مامان

من عاشق لحظه لحظه زندگی کردن با توام عشقم من عاشق نگاهای قشنگتم مامان جون اون شب بخیر گفتن مهربونت اون بسم الله گفتن قبل از خوابت

حالا بریم سراغ عکس

ایناقسمتی از وسایل دخملی

بقیه شو اینجا ببینید

 

اینم عکسایی از محوطه ی مهد

اینم یه دختر سحر خیز

ودر آخر اولین جایزه ی سارینا به خاطر سحرخیزی و خوش اخلاقی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

narcic
3 مهر 91 8:46
آخي نازي انشاله دانشگاه رفتن اين خانم خوشگله منم اولين بار كه براي پوريا لوازم التحرير خريدم خيلي ذوق ميكردم مثل بچه كلاس اوليها بودم اينقدر مزه داد كه دوست داشتم هر روز براش يه لوازم التحرير بخرم
پارمیس
3 مهر 91 9:26
وای الهام جون ماشالهه چه ناز ه سارینا خوشمله ایشالا دانشگاه رفتنشو اینجا واسش بنویبسو ما هم یادگاریشو
رویا مامان گلسا
3 مهر 91 9:43
آخ الهام جون گفتیییییییییی دقیقا احساس منه ممنون بخاطر پست خوبت سارینای بزرگ و مستقل و خانم رو هم ببوس
آریانا
3 مهر 91 9:52
عزیزمممممم ایشالله دانشگاه رفتنت آماده کردن لیست مهد خیلی با حاله من روزایی که می رفتم مغازه کمک پدرشوشو فقط لیست های مهد رو آماده می کردم . ذوق و شوق بچه ها و البته مامان باباهاشون خیلی قشنگه. آزیانا هم همش در حال تهیه لیسته
نیلوفر
3 مهر 91 12:56
سلام وای خدا چه دختر خانومی،عزیزم ایشالا در تمام مراحل زندگیت موفق باشی کلی بوس
مامان سویل
4 مهر 91 11:14
سارینا خانوم چه خوشگل هم شدی ماشاالله راستی عزیزم سویل هم خییلی دوست داره بره مدرسه ولی هنوز که نمیشه
تانیا دختری یازده ساله از اصفهان
21 بهمن 92 13:51
ایشالا این گل دختر همیشه خوشبخت باشه.الهام خانوم از طرف من این سارینا خانوم خوشگل رو ببوسید.