شیرین زبونی
سلام عزیز دلم می خواستم بدونی تو برا مامانت قشنگترین و دوست داشتنی ترین و بهترین و خوردنی ترین و عزیزترین دختر دنیایی قربونت برم.من به خاطر داشتن تو بابا میثم روزی هزار مرتبه از خدا تشکر میکنم
و نمی دونم کجای زندگیم چه کار خوبی انجام دادم که خدای مهربون تو و بابا میثم و به خاطر پادش بهم هدیه داد دوستتون دارم وتا وقتی زنده ام عاشقانه و خاب=لصانه دوستتون خواهم داشت
عشق مامان تازگیا حرفایی میزنی که حسابی من و بابارو غافلگیر میکنی عزیزدلم
دیروز رفته بودی توی اتاق ما و در بسته میشه و جیجر مامان تو هم گریه میکردی و بلند بلند می گفتی : تو رو دودا نینا رو دنها نذارید (تورو خدا منو تنها نذارید)من و بابا پشت در مرده بودیم از خندهیا اینکه چند روز پیش همسایه امون آقای تعصبی اومد و گفت به خاطر سرو صدای سارینا خانوم تصمیم گرفتن توی خونشون دیوار بکشن تا شاید از دست سرو صدای شما بتونن یه خواب راحت بکنن و به آرامش برسن این بود که دست به کار شدند و مدام صدای دلرو سروصدا میومد خونه ما و تو عزیز مامان میترسیدی از این همه صداهای بلند تا اینکه منو بابا تصمیم گرفتیم بریم بیرون و تا کارشون تموم نشده بر نگردیم تا درو باز گردیم آقای تعصبی رو دیدیم شماهم بدون خجالت و رودر بایسی بلند گفتی :سرمون دد گرف چقد صدا میکنی عمو برو پیش مامانت بخواب قربون شیرین زبونیات برم هستی مامان