wc
سلام قشنگترین اتفاق زندگیم
شیرین زبونم،اینقد قشنگ برام حرف میزنی که حس نمی کنم تو ٣ سالته عزیزم
اینقد با دقت به حرفام گوش میدی و از لابه لای حرفام یه چیزایی میپرسی که انگشت به دهن میمونم
امروزم طبق روال هر ماه دچار دل دردو کمر درد شدم و از صبح خوابیدم تو هم مثل پروانه دورمی عزیزم برام حوله آوردی و گذاشتی رو دلم و همش میگی مامان استراحت کن
امروز خیلی خانوم بودی و از صبح که از خواب بیدار شدی فقط با خودت بازی کردی فقط موقع جیش کردن صدام میزدی
امشب که من و بابا داشتیم فیلم میدیدیم یه دفعه گفتی "مامان دبلیو سی دارم"من داشتم از تعجب شاخ در میاوردم تو هم که دیدی منو بابا با این حرفت ذوق کردیم مدام میگفتی"مامان دبلیو سی دارم "
منو بابا مرده بودیم از خنده
منکه نتونستم طاقت بیارم و گرفتمت توی بغلم و بوس بارونت کردم الهی مامان فدای حرف زدن قشنگت بشه عزیزترینم
خدایا بابت این هدیه ی قشنگ آسمونیت روزی هزار بار شکرگزارتم خداجونم