ساریناسارینا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

سارینا فرشته کوچولوی مامان

بدون عنوان

1390/7/29 0:15
نویسنده : الهام
474 بازدید
اشتراک گذاری

نيمه شب پريشب گشتم دچار كابوس/ ديدم به خواب حافظ توي صف اتوبوس

گفتم: سلام حافظ گفتا عليك جانم / گفتم: كجا روي؟ گفت والله خود ندانم

گفتم: بگير فالي گفتا نمانده حالي / گفتم: چگونه‌اي؟ گفت در بند بي خيالي

گفتم: كه تازه تازه شعر وغزل چه داري ؟ / گفتا: كه مي‌سرايم شعر سپيد باري

گفتم: ز دولت عشق گفتا كه : كودتا شد / گفتم: رقيب! گفتا: او نيز كله پا شد

گفتم: كجاست ليلي؟ مشغول دلربايي؟ / گفتا: شده ستاره در فيلم سينمايي

گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز؟ / گفتا: عمل نموده، ديروز يا پريروز

گفتم: بگو زمويش گفتا كه مش نموده / گفتم: بگو ز يارش گفتا ولش نموده

گفتم: چرا؟ چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟ / گفتا: شديد گشته معتاد گرد و افيون

گفتم: كجاست جمشيد؟ جام جهان نمايش؟ / گفتا: خريده قسطي تلويزيون به جايش
گفتم: بگو زساقي حالا شده چه كاره؟ / گفتا: شدست منشي در دفتر اداره

گفتم: بگو ز زاهد آن رهنماي منزل / گفتا: كه دست خود را بردار از سر دل

گفتم: ز ساربان گو با كاروان غم‌ها / گفتا: آژانس دارد با تور دور دنيا

گفتم: بگو ز محمل يا از كجاوه يادي / گفتا: پژو، دوو، بنز يا گلف نوك مدادي

گفتم كه: قاصدت كو آن باد صبح شرقي / گفتا: كه جاي خود را داده به فاكس برقي

گفتم: بيا ز هدهد جوييم راه چاره / گفتا: به جاي هدهد، ديش است و ماهواره

گفتم: سلام ما را باد صبا كجا برد؟ / گفتا: بلوكه كرده ديروز يا پريروز
گفتم: بگو ز مشك آهوي دشت زنگي / گفتا كه: ادكلن شد در شيشه‌هاي رنگي

گفتم: سراغ داري ميخانه‌اي حسابي / گفت: آنچه بود از دم گشته كبابي

گفتم: بيا دوتايي لب تر كنيم پنهان / گفتا: نمي‌هراسي از چوب پاسبانان
گفتم: شراب نابي تو دست و پا نداري؟ / گفتا: كه جاش دارم وافور با نگاري

گفتم: بلند بوده موي تو آن زمان‌ها / گفتا: به حبس بودم از ته زدند آنها
گفتم: شما و زندان حافظ مارو گرفتي؟ / گفتا: نديده بودم هالو به اين خرفتي!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مهدي
21 فروردین 91 3:23
آقای مهدی اصلا متوجه حرف حقتون نشدم فکر نکنم خودتونم متوجه شده باشید
ممنون که به ما سر زدید