سارینا در سفر
سلام عزیزترینم،سلام بهترینم
ببخش منو که وبتو به روز نکردم آخه مامان سرما خورده
چهار شنبه ی پیش به اتفاق مامان جون و عمه زری و عمو محمد و عمو امیر و دایی مقداد و عمو محمد مامان راهی شمال شدیم و رفتیم نارنجستان اینقد خوشحال بودی و با بچه ها بازی میکردی که شب با همون یکی بود و اول خواب میومد تو چشای نازت
روزا با علی و نگارو سارا ماسه بازی میکردی و با اینکه ازشون کوچیک تر بودی خودتو باهاشون یکی میدیدی و ازشون جدا نمی شدی
موقع بیرون رفتنم یا تو ماشین عمو محمد بودی یا ماشین عمو امیر
توی این سفر دختر خوبی بودی و مامان و بابارو اذیت نکردی
آفرین گل دختر مامان
اینم عکسای شمال
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی