wc
سلام قشنگترین اتفاق زندگیم شیرین زبونم،اینقد قشنگ برام حرف میزنی که حس نمی کنم تو ٣ سالته عزیزم اینقد با دقت به حرفام گوش میدی و از لابه لای حرفام یه چیزایی میپرسی که انگشت به دهن میمونم امروزم طبق روال هر ماه دچار دل دردو کمر درد شدم و از صبح خوابیدم تو هم مثل پروانه دورمی عزیزم برام حوله آوردی و گذاشتی رو دلم و همش میگی مامان استراحت کن امروز خیلی خانوم بودی و از صبح که از خواب بیدار شدی فقط با خودت بازی کردی فقط موقع جیش کردن صدام میزدی امشب که من و بابا داشتیم فیلم میدیدیم یه دفعه گفتی "مامان دبلیو سی دارم"من داشتم از تعجب شاخ در میاوردم تو هم که دیدی منو بابا با این حرفت ذوق کردیم مدام...
نویسنده :
الهام
17:54