ساریناسارینا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

سارینا فرشته کوچولوی مامان

غرق میشم مامان

سلام عشقم دیروز با برای اولین بار رفتیم اسخر هر وقت برات از استخر تعریف میکردم مشتاق بودی که بری و خودتم آب بازی تو استخرو تجربه کنی موقع رفتن بابا میثم داشت مثل همیشه سفارشات لازم و میکرد و تو هم با دقت گوش میکردی بابا میثم بهت گفت سارینا اونجا ندویی میخوری زمین توی استخر مواظب باش غرف نشی اینقد تو فکر حرفای بابا بودی که وقتی رفتیم توی سالن استخر هم هیجان داشتی هم ترس اول که گفتی منو بغل کن میخورم زمین بعدم که شمارو گذاشتم توی اون اسخری که مخصوص بچه ها بود نمیرفتی توی استخر فقط نشستی بیرون و پاهاتو گذاشتی توی آب وقتی بهت میگفتم چرا نمیری توی آب با بچه ها بازی کنی؟میگفتی آخه اگه برم غرق میشم مامان قربونت برم ا...
10 خرداد 1391

جدیدترین ترین عضو خانواده

سلام سلام صدتا سلام به دخترم تاج سرم به سرورم به دختر از گل بهترم راستی مامان ٢٧ اردیبهشت دایی محمد صاحب یکی از فرشته های خدا شد یه پسر کوچولو یا به قول شما یه داداشی تولدت مبارک متین جونمممممممممممممممممممممم ...
8 خرداد 1391

کلاس نقاشی

سلام قشنگی زندگی مامان وبابا دختر گل مامان تازگیا کلاس نقاشی ثبت نام کرده و خیلی علاقه از خودش نشون میده تا اون جا که ما آخرین نفری هستیم که از کلاس میاییم بیرون آخرین آثار پیکاسوی مامان اینم خورشید خانوم عصبانی اینم عروس دوماد از دید دخترمامان ودر آخر جیگر مامان که با جدیت تمام داره برا مداداش جا مدادی درست میکنه البته با شیشه ی آب معدنی ...
30 ارديبهشت 1391

فرشته ی من

بهترین هدیه برای من وجود تو و بابا میثم کنارمه بهترین هدیه ی امروز من سلامتی توست عزیزم بهترین هدیه برای من این احساس خوشبختی و آرامشیست که دارم بهترین هدیه ی امروز من شنیدن کلمه ی مامان از زبون توست بهترینم بهترین هدیه ی من بوسیدن و در آغوش گرفتن توست دوستت دارم و از خدا به خاطر داشتنت روزی هزاران بار خدارو شکر میکنم    ...
23 ارديبهشت 1391

شیرین کاریهای این روزا

سلام همه ی هستی مامان ببخش اکه دیر به دیر میام و از شیرین کاریات و شیرین زبونیات برات کم مینویسم تو که مامان و میبخشی مگه نه بهترینم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عشق مامان با اینکه از بچگی به غذا خوردن علاقه ی زیادی نشون نمی داد و نمیده ولی این با پختن ماهیچه ورق بر میگرد و به محض اینکه بفهمی نهار چی داریم گرسنت میشه و میگی غذا میخوام دله کوچولوم خالیه داره حالم بد میشه حالا هیچ روزی حتی صبحانه هم نمی خوریاااااااااااااااااااااااااااااا اگه بهت ندم که دیگه هیجی  همه ی همسایه ها فکر میکنن ما کودک آزاری داریم و به تو همش گرسنگی میدیم عزیز دلم اینقد قشنگ حرف میزنی که دل همه رو آب میکنی چون هر روز بابا برا نهار زور میاد ماهم...
19 ارديبهشت 1391

برنامه ی این روزها

سلام عشق مامان،سلام فرشته کوچولوی مامان   یه وقتا که خوابی و بهت دارم نگاه میکنم با خودم میگم خدا خیلی دوسم داشته که یکی از فرشته هاشو به من سپرده دوست دارم فرشته ی زمینی من همیشه برام بمون که همیشه محتاج داشتن و دوست داشتنت هستم این روزها من تو برنامه ها داریم برا خودمون صبح ها از خواب بیدار میشی و تا اون چشای نازو باز میکنی میگی من دیگه بیدار شدم بریم بیرون و با همدیگه میریم پیاده روی و عصرها هم که معمولا پیشنهاد میکنی بابا رو نبریم که مبادا با ماشین بریم بیرون و با هم دیگه میریم پارک های اطراف که تو تعیین میکنی کدوم پارک بریم صدف یا ارکیده  کلی بازی میکنی و برای برگشتن به خونه هم که برنامه ی خودتو داری و ازمون با...
5 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

عاشقتم که داری سریال عشق ممنوع و میبینی و شش دونگ حواست به فیلمه عزیزم من که هنوز نفهمیدم چیه این فیلم تورو این جور میخ کوب کرده اینم بازیگران مورد علاقه تو   ...
2 ارديبهشت 1391

سه سال و اندیه که عاشقت شدم

وفتی که دستاتو میگیرم تو دستم وقتی که میدونی عاشقتو هستم وقتی که با چشمات دلو میلرزونی من دیوونه ات میشم به همین آسونی دستاتو میگیرم تو پراز احساسی من دوست دارم و تو منو میشناسی وقتی که میخندی واسه تو میمیرم پیش من میمونی با تو جون میگیرم من عاشقت شدم میخوام بهت بگم تو دنیای من تویی عشق خودم دوست دارم تورو دنیا تودستمه میدونی جای تو گوشه ی قلبمه من دارم هر لحظه به تو دل میبازم بهترین روزارو من برات میسازم این یه حسه خوبه اینکه با تو هستم دست تو تو دستم من به تو دل بستم من با تو فهمیدم زندگی شیرینه تو تموم حرفات به دلم میشینه       ...
24 فروردين 1391